head> عکس های ویکتوریا در مدرسه ی شبانه روزی

Miss paris



 
|پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,| 14:19|گلناز|

22043 ruben jose angel trigo retiene a paula carlota garcia عکسهای پائولا در سریال مدرسه شبانه روزی


ادامه مطلـب
|پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,| 14:15|گلناز|

internado 15 عکسهای مارکوس در سریال مدرسه شبانه روزی


ادامه مطلـب
|پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,| 14:14|گلناز|

مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می‌خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود

 

.

وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه

 

می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می‌کنی؟

 

دختر گفت: می‌خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می‌خرم تا آن را به مادرت بدهی

 

.

وقتی از گل فروشی خارج می‌شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت: می‌خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت: نه، تا قبر مادرم راهی نیست

 

!

مرد دیگرنمی‌توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد

 

!

شکسپیر می‌گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می‌آوری، شاخه ای از آن را همین امروز بیاور

|پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,| 14:9|گلناز|

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت

 

.

هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون

 

بعد از یک ماه پسرک مرد

 

وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد

 

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده

 

دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد

 

میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد

|پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:,| 14:6|گلناز|

یك روز مسوول فروش، منشی دفتر و مدیر شركت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند. یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می كنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه

 

 

 

.

 

 

جن میگه: من برای هر كدوم از شما یك آرزو برآورده می كنم. منشی می پره جلو و میگه: «اول من ، اول من!... من می خوام كه توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیك باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم»... پوووف! منشی ناپدید میشه

 

.

 

 

 

بعد مسوول فروش می پره جلو و میگه: «حالا من ، حالا من!... من می خوام توی هاوایی كنار ساحل لم بدم، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای نوشیدنی خنك داشته باشم و تمام عمرم حال كنم»... پوووف! مسوول فروش هم ناپدید میشه

 

 

.

 

 

 

بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه. مدیر میگه: «من می خوام كه اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شركت باشن

 

 

»!

 

 

 

نتیجهء اخلاقی اینكه همیشه اجازه بده كه رئیست اول صحبت كنه

 

 

 

 

.

 

 

پنج آدمخوار به عنوان برنامه‌نویس در یك شركت كامپیوتری استخدام شدند. هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شركت می‌گوید: "شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا می‌توانید حقوق خوبی بگیرید و می‌توانید به غذاخوری شركت رفته و هر مقدار غذا كه دوست دارید بخورید. بنابراین فكر كاركنان دیگر را از سر خود بیرون كنید." آدمخوارها قول می‌دهند كه با كاركنان شركت كاری نداشته باشند

 

 

 

.

 

 

چهار هفته بعد رئیس شركت به آنها سر می‌زند و می‌گوید: "شما خیلی سخت كار می‌كنید و من از همه شما راضی هستم. یكی از خانم‌های برنامه‌نویس ما ناپدید شده است. كسی از شما می‌داند كه چه اتفاقی برای او افتاده است؟" آدمخوارها اظهار بی‌اطلاعی می‌كنند. بعد از اینكه رئیس شركت می‌رود، رهبر آدمخوارها از بقیه می‌پرسد: "كدوم یك از شما نادونا اون خانوم برنامه‌نویس را خورده؟

 

"

 

 

 

یكی از آدمخوارها با تردید دستش را بالا می‌آورد. رهبر آدمخوارها می‌گوید: "ای احمق! طی این چهار هفته ما رهبران، مدیران و مدیران پروژه‌ها را خوردیم و هیچ كس چیزی نفهمید و حالا تو اون خانوم را خوردی و رئیس متوجه شد. پس از این به بعد لطفاً افرادی را كه كار می‌كنند نخورید

 

 

 

 

."

 

 

|سه شنبه 25 تير 1392برچسب:,| 23:39|گلناز|

پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید. بچه ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید. پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم. خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید. اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه. صبح روز بعد… همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید

|سه شنبه 25 تير 1392برچسب:,| 23:36|گلناز|

 این مرد برروی تمام صورتش مو روییده است!…

ajib11

***
مردی که یکی از افرادی است که بلندترین ناخن‌ها را در جهان دارد

ajib4

***
مردی که با چشمانش شیر پرتاب می‌کند!

ajib6

***
این مرد پوست بدنش حدود ۳۰ سانتی‌متر کِش می‌آید

thgthe

***

این خانم هم که با چشم‌های عجیبش، معروفه!

ajib5



|جمعه 21 تير 1392برچسب:,| 20:8|گلناز|

فرمین رو بیش تر از ایوان دوست دارم

|یک شنبه 16 تير 1392برچسب:,| 14:3|گلناز|


ادامه مطلـب
|یک شنبه 16 تير 1392برچسب:,| 13:58|گلناز|

File:Astro signs.svg

نام برج‌های دوازده‌گانهٔ دائرةالبروج با (معانی) و دیگر اسامی آنها عبارت است از:

  1. برج حمل: (قوچ) قوچ - بره - گوسفند - گوسپند
  2. برج ثور: (گاو نر) گاو - گاو نر
  3. برج جوزا: (دوپیکر) دوپیکر - توأمان - زُروان
  4. برج سرطان: (خرچنگ) خرچنگ - چنگار
  5. برج اسد: (شیر) شیر یا شیر بزرگ - اسد اکبر - شیراختر
  6. برج سنبله: (خوشه) خوشه - دوشیزه - عذرا - آناهیتا
  7. برج میزان: (ترازو) ترازو
  8. برج عقرب: (کژدم) کژدم - گژدم
  9. برج قوس: (کمان) کمان - کماندار - کمانگیر - آرش - آرش کمانگیر - رامی - نیماسپ
  10. برج جدی: (بزغالهٔ نر) بزغاله - بز - بز دریایی - کُریشک
  11. برج دلو: (آب کش) آب کش - آبریز - بُرز - ساکب الماء
  12. برج حوت: (ماهی) ماهی یا دوماهی - سمکةالشمالیة
|یک شنبه 16 تير 1392برچسب:,| 13:12|گلناز|


ادامه مطلـب
|شنبه 15 تير 1392برچسب:,| 18:3|گلناز|

pic163_www.jahaniha.com_5


ادامه مطلـب
|شنبه 15 تير 1392برچسب:,| 17:39|گلناز|


ادامه مطلـب
|شنبه 15 تير 1392برچسب:,| 17:30|گلناز|


ادامه مطلـب
|شنبه 15 تير 1392برچسب:,| 17:25|گلناز|

مهران مدیری


ادامه مطلـب
|جمعه 14 تير 1392برچسب:,| 18:28|گلناز|

26091036321511388939.jpg


ادامه مطلـب
|جمعه 14 تير 1392برچسب:,| 18:19|گلناز|

7bwzepyvcuj5w7hgo7ps.png552462_273790809408196_152751105_n.jpgsecuredownload(2).jpg

|جمعه 14 تير 1392برچسب:,| 18:11|گلناز|

|جمعه 14 تير 1392برچسب:,| 18:9|گلناز|

23133290013272282969.jpg

|جمعه 14 تير 1392برچسب:,| 18:8|گلناز|

230879_270986399688637_1467704530_n.jpg400189_484017038304875_2124865742_n.jpg

 


ادامه مطلـب
|جمعه 14 تير 1392برچسب:,| 17:56|گلناز|

عکسهای سریال پاستا               یوگیونگ

 


ادامه مطلـب
|پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:,| 13:32|گلناز|

روزی از یک ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت :

اگر زن یا مرد دارای ادب و اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1
...
اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10

اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100

اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک میگذاریم : 1000

ولی اگر زمانی عدد 1 رفت ( اخلاق )؛ چیزی به جز صفر باقی نمیماند ، 000

صفر هم به تنهائی هیچ است و با آن انسان هیچ ارزشی ندارد و این یادآور کلام حکیم ارد بزرگ است که می گوید : نخستین گام در راه پیروزی ، آموختن ادب است و نکو داشت دیگران .




 

|پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:,| 15:16|گلناز|

یافته های جدید حاکی از آن است که مورچه های کارگر همزمان با افزایش سن خود، شغلشان را نیز عوض می‌کنند.زیست شناسان، مورچه های کارگر را در شش کلونی برچسب زده و از یک رایانه برای ردیابی حرکات آنها استفاده کردند.
طی یک دوره شش هفته ای، هر نیم ثانیه یک عکس از این مورچه ها گرفته شد و دانشمندان دریافتند مورچه های کارگر در سه گروه اجتماعی جداگانه قرار می گیرند.
مورچه های جوان، پرستار ملکه و بچه ها هستند، مورچه هایی که اندکی سن بیشتری دارند مسئول نظافت کلونی اند و گروه سوم مورچه ها که معمولا پیرترین هستند برای آوردن غذا به بیرون کلونی می روند.
این پروژه شش ساله که توسط محققان دانشگاه لوزان سوئیس انجام شده بزرگ ترین داده های مرتبط با تعاملات مورچه ها را فراهم کرده است.



 

پروفسور لورنت کلر مدیر اکولوژی و تکامل این دانشگاه می گوید: برچسب زدن به مورچه ها یک کار پرچالش است. ما بارکدهایی را بر روی هر یک از این مورچه ها زده و هر نیم ثانیه از آنها عکس گرفتیم. طول عمر یک مورچه حدود یک سال است و ما سن همه تک مورچه ها را می دانستیم.
وی افزود: دریافتیم حدود یک سوم مورچه های کارگر، پرستار هستند که تقریبا همیشه در کنار ملکه و تخم ها می مانند. یک سوم دیگر نظافتچی و بقیه نیز جستجو کننده غذا در بیرون لانه هستند.
وی اظهار داشت: ما همچنین مشاهده کردیم که وقتی سن مورچه ها بالاتر می رود رتبه شغلی آنها نیز تغییر می کند، با این حال این تغییر شغلی به طور کامل روی نمی دهد. ما پرستاران خیلی پیر و جستجوکنندگان غذای جوان را نیز
به گفته وی مورچه ها عمدتا با کارگران یک گروه تعامل دارند و تلاشی برای برقراری ارتباط با کارگران گروه های دیگر ندارند. اگرحتی ورودی کلونی و اتاقک های نوزادان با هم بسته شوند این مطالعه نشان داد پرستاران و آورندگان غذا به گروه خود پیوسته و به ندرت با هم مخلوط می شوند.
این شش کلونی که حدود 150 مورچه داشت در محوطه های مسطح زندگی می کردند و با دوربینی هایی از آنها تصاویربرداری می شد.
یک رایانه برچسب ها را شناسایی و موقعیت هر مورچه را دوبار در ثانیه ثبت می کند. هنوز مشخص نیست چگونه این مورچه ها می دانند کی و چگونه باید خود را سازگار کنند. اما یافته های این مطالعه نشان می دهد شواهدی وجود دارد که مورچه ها با استفاده از هورمون ها و شاخک هایشان با هم ارتباط برقرار می کنند.
زنبورهای عسل نیز چنین سلسله مراتبی را پشت سر می گذارند. آنها نیز در جوانی پرستار و در سنین بالا آورنده غذا می شوند اما این مطالعه دقیق ترین شواهد را در مورد اینکه مورچه ها نیز همین کار را می کنند ارائه می دهد.
پروفسور کلر افزود مانند زنبورهای عسل، اکنون نشان دادیم که رفتار مورچه ها نیز با افزایش سن تغییر می کند.



 

|پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:,| 15:13|گلناز|

روزي، وقتي هيزم شكني مشغول قطع كردن يه شاخه درخت بالاي رودخونه بود ، تبرش افتاد تو رودخونه وقتي در حال گريه كردن بود يه فرشته اومد و ازش پرسيد: چرا گريه مي كني؟ هيزم شكن گفت كه تبرم توي رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با يه تبر طلايي برگشت. '' آيا اين تبر توست؟ هيزم شكن جواب داد: '' نه " فرشته دوباره به زير آب رفت و اين بار با يه تبر نقره اي برگشت و پرسيد كه آيا اين تبر توست؟ دوباره، هيزم شكن جواب داد : نه فرشته باز هم به زير آب رفت و اين بار با يه تبر آهني برگشت و پرسيد آيا اين تبرتوست؟ جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هيزم شكن خوشحال روانه خونه شد يه روز وقتي داشت با زنش كنار رودخونه راه مي رفت زنش افتاد توي آب. (هههههههه )هيزم شكن داشت گريه مي كرد كه فرشته باز هم اومد و پرسيد كه چرا گريه مي كني؟ اوه فرشته، زنم افتاده توي آب فرشته رفت زير آب و با جنيفر لوپز برگشت و پرسيد : زنت اينه؟ '' آره '' هيزم شكن فرياد زد فرشته عصباني شد. '' تو تقلب كردي، اين نامرديه ،هيزم شكن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. ميدووني، اگه به جنيفر لوپز '' نه'' ميگفتم تو ميرفتي و با كاترين زتاجونز مي اومدي. و باز هم اگه به كاترين زتاجونز ''نه'' ميگفتم تو ميرفتي و با زن خودم مي اومدي و من هم ميگفتم آره .
اونوقت تو هر سه تا رو به من مي دادي اما فرشته، من يه آدم فقيرم و توانايي نگهداري سه تا زن رو ندارم، و به همين دليل بود كه اين بار گفتم آره



رودخانه زيبايى که روستاهاى گلستان و حصار را از هم جدا مى‌کند

|پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:,| 15:5|گلناز|

کوچک اما مهم

این است آنچه که به این سیاره

به این غقیق کوچک،

در میان یک میلیون جهان بزرگتر

جلوه ای خاص می بخشد:

وجود مهربانی

وجود علاقه و توجه



 

|سه شنبه 4 تير 1392برچسب:,| 16:17|گلناز|

عکس های خنده دار و دیدنی
عکس های خنده دار و دیدنی
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
 
عکس های خنده دار و دیدنی
 
عکس های خنده دار و دیدنی
|یک شنبه 2 تير 1392برچسب:,| 12:4|گلناز|

●•ღ مـــآدآم لــــولــــو ღ•●